اگر من در طول این سالها فقط یک چیز را یاد گرفته باشم، این است که چطور باید تصمیم درستی بگیرم. همه ما در زمانهایی از زندگیمان به تصمیمهایی برمیخوریم که عواقب آنها میتوانند زندگی ما را عوض کنند.
به گزارش بشیرآنلاین، لی هنی قهرمان هشت دوره مسابقات مسترالمپیا می گوید: من در سال ۱۹۸۲ با تصمیمی مواجه شدم که قرار بود راه من برای تبدیل شدن به یک بدنساز حرفهای را تغییر بدهد. ماجرا اینگونه رخ داد:
هدف من در سال ۱۹۸۲ این بود که دنیای بدنسازی را شگفتزده کنم. من و یاران تمرینیام روزانه به مدت ۳ تا ۴ ساعت در باشگاه تمرین میکردیم که شامل ۲ تا ۳ جلسه تمرینی در روز میشد. ما در آن زمان فقط غذا خوردن و تمرین کردن را در ذهنمان داشتیم. همه چیز همان طور که من انتظارش را داشتم پیش میرفت. من داشتم افزایش حجم عضلانی با کیفیت و همچنین تفکیک عضلههایم را به صورتی بهبود میدادم که تا آن موقع تجربهاش نکرده بودم. مدت زمانی که به تمرین فیگور گرفتن میپرداختم هم اثرهای بسیار مفیدی را برای من به ارمغان میآورد.
بهترین اتفاق هم زمانی افتاد که من و یاران تمرینیام به سراغ یکی از بزرگان بدنسازی رفتیم (که ترجیح میدهم اسم این بدنساز حرفهای IFBB را در اینجا نیاورم) و درباره آمادهسازی برای مسابقه از او کمک خواستیم. این راهنماییهای او کافی بود که من بتوانم اولین قهرمانیام، در مسابقه آتلانتیک آمریکا ۱۹۸۲، که یک مسابقه انتخابی برای سطح بعدی رقابتها بود را به دست بیاورم.
وای! انگار که من و یاران تمرینیام روی سقف دنیا بودیم. ما با همدیگر این پیروزی را جشن گرفتیم و از آن خوشحال شدیم. همه سختکوشیهای من داشت در نهایت به نتیجه میرسید.
حالا از آنجایی که مسابقه آتلانتیک آمریکا یک مسابقه انتخابی بود، این سوال برای ما پیش آمد که: انتخابی برای کجا؟ هیچ کدام از ما نمیدانستیم که بعد از اینجا باید به کجا برویم. ما در آن زمان به خاطر جنجالی که بین اتحادیه ورزشی آماتوری (AAU) و کمیته ملی فیزیک (NPC) تازه ساخت شکل گرفته بود، نمیتوانستیم تصمیم بگیریم.
ما ورزشکاران میخواستیم مطمئن شویم که درست مثل افسانههای بدنسازی از جمله رابی رابینسون، آرنولد، فرانکو کلمبو، بویر کو، مایک منتزر، تام پلاتز، فرانک زین، روی کلندر و … در مسیر مناسبی قرار میگیریم. من میخواستم در جایگاه همین افراد قرار داشته باشم.
وقتی که ما نمیدانستیم باید به کدام سمت حرکت کنیم، من باز هم از همان بدنساز حرفهای که برای آمادهسازی در آن مسابقه به من کمک کرده بود، راهنمایی خواستم. پیشنهاد او این بود که در مسیر AAU که در آن زمان مسابقههای آقای جهان و آقای آمریکا را برگزار میکرد، حرکت کنم. ما که از این پیشنهاد سردرگم شده بودیم، به دنبال اطلاعات تماس دفتر جدید NPC گشتیم و بعد از پیدا کردن شماره تلفنشان، با آنها تماس گرفتیم.
آن روز خود رئیس NPC، یعنی جیم منیون تلفن را جواب داد. وقتی که او هدف و دیدگاههای NPC را برای من توضیح داد، بدون هیچ شکی میدانستم که من به اینجا تعلق دارم و عضویت در NPC بهترین راه برای ایجاد یک حرفه بدنسازی امیدوارکننده خواهد بود.
۳۵ سال پیش بود که من با یک تصمیم درست، به جای رئیس AAU با رئیس NPC تماس گرفتم و اگر هم دوباره از من بخواهند، باز همین کار را میکنم. من در زمان مناسب و مکان مناسب توانستم تصمیم مناسب را بگیرم.